هر کس طمع روی دل از مردم خس داشت


امید شکرخند گل از چاک قفس داشت

هر کس که درین دایره از ناموران شد


مانند نگین چشم به دست همه کس داشت

برگشت ز لب جان به تن خسته دگربار


تا روی تو آیینه مرا پیش نفس داشت